عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

باغ پرندگان

سلام ماه خوشگلم جمعه صبح ساعت هفت برخلاف هر روز که با زور بیدار میشی بیدار شدی .اول رفتی سراغ بابایی و بیدارش کردی و گفتی پاشو بابا ببین چقدر هوا خوبه پاشو برسم بیرون .بعد با خودت بردیش پشت پنجره و بیرون رو نشونش دادی و گفتی ببین چقدر هوا تمیز و قشنگه! بعد اومدی منو بیدار کردی و برنامه چیدی که برسم بیرون.صبحانه رو که خوردیم راه افتادیم و به پیشنهاد شما رفتیم باغ گلها و باغ پرندگان کرج .ناهار هم رفتیم شاندیز و بعد از ظهر با التماس برگشتیم خونه .دیروز هم که عید غدیر بود رفتیم خونه باباجون اینا .اونجا هم کلی با دایی محمد رضا خوش گذروندی .و دوباره با زور و التماس برگردوندیمت خونه .خوش باشی عزیزم ...
19 شهريور 1396

پارک ملت روز عید قربان

سلام عزیز دل مامان ماه خوشگلم پنجشنبه گذشته بابایی از اداره زنگ زد و گفت میایید فردا بریک شمال ؟ومن با تعجب پرسیدم سماوات لحظه بود که جنابعالی صدای منو شنیدی و شروع کردی به آخ جون گفتن .بابایی گفت یه تور یکروزه ماسوله است .ومن گفتم آخه یکروزه خیلی سخته همش توی راهیم! که شما زدی زیر گریه .بعد بابایی گفت میام خونه صحبت میکنیم.بعد از ظهر که بابایی اومد زنگ زدیم به اون خانمی که هماهنگ کننده تور بود گفتن که ظرفیتشون تکمیل شده.کلی گریه کردی .بعد بابا بهت قول داد که حتما جمعه یه جای خوب ببریمت.و این شد که رفتیم پارک ملت و پردیس ملت و کلی خوش گذراندیم.شب هم با التماس برگردوندیمت خونه .اینم چند دایی عکس که اونروز با زور ازت انداختم ...
13 شهريور 1396

آخرای تابستون

M H: سلام ماه خوشگلم تابستون امسال هم کم کم داره به آخرهاش نزدیک میشه .توی این تابستون خیلی بهت خوش میگذره .صبح تا عصر که خونه مامان جون اینا هستی و با دوستان بازی میکنی بعد از ظهر ها هم کلاس والیبال.من میبرم میگذارمت باشگاه بابایی میاد دنبالت. ماشاءالله توی هر ورزشی هم که ثبت نامت میکنم پیشرفت خیلی خوبی داری و مربیت ازت حسابی راضیه .موفق باشی گل پسرم ...
9 شهريور 1396
1